خوش به حالتون ،
دلتون واسه مادراتون تنگ نمیشه ...
خوش به حالتون ،
دلتون واسه مادراتون تنگ نمیشه ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
باید تحمل کرد ،
سر بار بودن را ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دلم خوش بود که چشمامو نمی خوای دیگه بارونی
یادشان گرامی
طفلی آینمون چقدر پیر شده
از وقتی رفتنتو فهمیده
خونه یک حس عجیبی داره گلدونارو آب دادم خشکیده
شاخه هاش قهره با دستام انگار اونم این نبودنو فهمیده
پرده های خونمون بی تو چروک بی تو خونمون زیادی سرده
دیگه دور سفرمون نیست کسی
هر کسی یه گوشه ای کز کرده
یه چیزی بگو دلم تنگ شده کار بد کردم منو دعوا کن
داره پیرم میکنه تنهایی خیلی میترسم چشاتو وا کن
تمامِ تو سهمِ منه | به کم قانعم نکن
هی جان به سر شدم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چه روزایی بود
آلبومِ اون روی سکه
تمامِ تو سهمِ منه | به کم قانعم نکن
در حال حاضر 320 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 320 مهمان ها)