○● چت روم بروبکس بارانی ™●○

[Milik]

به قول شهیارم "رفتن برای نرفتن!" رفتم تا نرفته باشم!
اونا نموندن تا بمونن! می تونستن توی ایران خانم اِمون یا ماتم سرای این روزها بمونن ولی اون وقت واقعن می رفتن!
چقدر رفت و نرفت گفتم می دونم که هر کدوم رُ سر جاش می فهمی میلادم!
میگه:
توی یک جزیزه انگار پری ی دریایی دیدم
اما اون پری تو بودی پر زدم به تو رسیدم
آخ که من تا تو رُ دیدم،
تو رُ با بوسه پوشیدم!
دور اون تنت پیچیدم! چه تنی! چه پیچ و تابی!

و صدای تار قشنگش توی ارکستر نوید نحوی ی نازنینم که آهای:
حالا از اون در و دشت چیزی نمونده باقی!
انگار از این میخونه صد ساله رفته ساقی!
...

و هنوز من چشمانم را نگشوده بودم
که در خوابی دیگر لغزیدم ...

[Sahand.M]

روزگار غریبیست نازنین

[Hadi]

روزگار غریبیست نازنین

کیری خودمونی تره

[Hosseiin]

[Saber]

[Hadi]

هادی حد اقل پستی که مربوط به شاملو ی بزرگ هست رُ نه! اونُ دیگه نه! خواهش می کنم نه!

بی خیالش منظورم اون شعره نبود نازنین

اونو بی پرده کامل گفتم . چون همین جوریه واقعا . تمام روزگار رو همین آلته . به خاطر همینه تمام دشمنی ها دوستیا

[Hadi]

مردا به خاطر آلت زن به هم نارو میزنن و حتی خونم می ریزن . به خاطر آلت خودشونم دست به جنایت و قتل و تجاوز میشن .
پس دیدی پر بی راه نگفتم . همینه . روزگار کیریه . تخمیه . شاید یه کم خنده دار باش نوع حرف . ولی معنیش گریه داره

[KamkarDel]

همینطورم هست...

[KamkarDel]

چه جمله ی پرباری...

[KamkarDel]

یه نگاه کن به من...
دنیا رو بده به من...