چون مار سپید و سیه عمامه به سر وحشت به دل" از نقش طنابم کردند
دین دین تکیه گه محکم ایمانم بود نیلوفر خانه روی آبم کردند
چون مار سپید و سیه عمامه به سر وحشت به دل" از نقش طنابم کردند
دین دین تکیه گه محکم ایمانم بود نیلوفر خانه روی آبم کردند
ویرایش توسط Am!r : 05-05-2019 در ساعت 02:03 PM
با نام خدا خانه خرابش کردند چون برگ خزان پا به رکابش کردند
بر چهره ی خورشید نقاب افکندند با تیغ برهنه در حجابش کردند
عزیز عزیزم دین تکیه گه محکم ایمانش بود
نیلوفر خانه روی آبش کردند ای خدایا عزیزم
بر چهره ی خورشید نقاب افکندند با تیغ برهنه در حجابش کردند
گلدسته خسته توغم نشسته حوزای کاشی لباش شکسته
اذون مغرب صفا نداره نشونه ای از خدا نداره
غروب دل تنگ خورشید بی رنگ انگار که ساختن دلارو از سنگ
رواق مسجد تو قاب زنجیر اسیر پاره ترخسته و پیر
اون رفته ی من کی برمیگرده دلم خدایا دریای درده
تو که سرشتی باغم گلمرو من پس میگیرم از تو دلمرو
کنار ایوون زنی نشسته با روی بسته دلی شکسته
میگه خدایا تو پس کجایی نه توی مسجد نه تو دلایی
میگه خدایا تو پس کجایی نه توی مسجد نه تو دلایی
گفتی میبینم گفتی میدونم خودت میدونی بی همزبونم
اون رفته ی من کی برمیگرده دلم خدایا دریای درده
تو که سرشتی باغم گلمرو من پس میگیرم از تو دلمرو
تو بهت کوچه خمیازه ی درد تو گریه ی باغ گلای پرپر گلای پرپر
در حال حاضر 178 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 178 مهمان ها)