بی سایه ام ،
درختِ بی زمینم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
امشب بیدار باش داریم ،
پس از مدت ها می خوام تا صبح در خدمت هم باشیم ...
نخست وزیر میلاد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دلم لک زده بود واسه بیدار بودن شبونه اونم اینجا ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
زاره کشیشیان ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
راشید - ای روزگار
تمامِ تو سهمِ منه | به کم قانعم نکن
در حال حاضر 114 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 114 مهمان ها)