اقا یه فکری برا این تایپیک بکنید فقط میایید سیگار میکشید و میرید .....
اقا یه فکری برا این تایپیک بکنید فقط میایید سیگار میکشید و میرید .....
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
کوچه نسترن
این خط یه سربازه،
از غربت یه سنگر
یک نامهی خون آلود
از جبهی خاکستر
با بوسه به دستای
مادرش شروع میشه
میدونه که این سنگر
فردا زیر آتیشه
میگه اسم اون کوچه
اسم من نشه، مادر
اسم نسترن روشه
چه اسمی از این بهتر؟
نسترن رو میشناسی
اون دختر همسایهس
میخواستم عروست شه
اما بعد آتش بس
برق چشم اون اینجا
توی جبهه با من بود
اون دلیل جنگیدن
اون معنی میهن بود
مادر نکنه یک وقت
خون منو بفروشن
اونایی که بعد از من
پوتینامو میپوشن
نگذاری که اسم من
ابزار غضب باشه
خون من و هم رزمام
بازیچه شب باشه
نگذاری که اسم من
باطوم بشه تو پهلو
یا تیر خلاصی شه
تو صورت دانشجو
اونایی که اسمم رو
با عربده میخونن
از بغض شب حمله
یک قطره نمیدونن
اونا تو شب آتیش
فکر جونشون بودن
رنگ سفره هاشون بود
خون صدتا مثل من
مادر نذار اسم من
اسم کوچمون باشه
وقتی عشق نمیتونه
توی کوچه پیداشه
وقتی عشق به شلاق و
حبس و توبه محکومه
رد پای اشک من
روی نامه معلومه
یاد منو قایم کن
تو اون دل پهناور
حتی عکسمو بردار
از رو طاقچمون،مادر
یغما گلرویی
ویرایش توسط ghasemshah : 08-02-2019 در ساعت 01:37 PM
به تکیلا قسم، به طعمِ نمک
به دریده شدن به ضربِ کتک
به در این عصرِ خیر، شَر بودن
در دلِ صد کرور خر بودنبه همین زندهبادِ بادِ هوا
به صدایت از آنورِ دنیابه هوادارهای هوراکِش
به زمان و زمانهی جاکش
به شبِ اضطراب و بیخوابی
پرسه در فیسبوکِ قلابیبه در خانهی شکسته شده
به همین چشمهای بسته شدهبه کِشان بردنم به نامعلوم
به منِ متهم، منِ محکومبه قپانی هشت ساعتهام
و به همدستهای دور از هم
به سگی که نشسته در لپتاپ
گرمِ تردیدِ پارس، یا هاپ هاپ
به دگرگون شدن ولی با اِکس
به خدا را صدا زدن در ***به سبیل پدر که میچرخید
به کسی که به نسلِها میریدو به کوروش که استوانه شده،
ضجهای که همین ترانه شده!به همه برگهای دزدیده
به زبانی که شاش را دیده
به ندایی که مانده از فریاد،
گلِ روییده در امیرآباد
به همان عکسمان دمِ چادر
به شبِ در نگاهِ «ریچی» پُربه اِچ.آی.ویترین ترانهی تو
به نگاهِ مسلحانهی توو به این یکدفه جذام شدن
سیبلِ نفرینِ خاص وعام شدنبه غمی که نگفته میدانی
به مدرنیسمِ بندتنبانی
به همه شعرهای پُر کاندوم
به تجاوز به واژهی «مَردم»
به سلاطینِ منگِ شعر و ادب
جهش یک کروموزوم به عقببه همه شاعرانِ انجمنی
به غزلهای خیسِ از آبِ مَنیبه همان نسخهپیچِ بیجرأت
میکسی از «سبزواری» و «نصرت»به شبِ شعر معترض در قُم
پخش آن از شبکهی سوم
به آوانگاردهای عصر حجر
قهرمانانِ پردهی آخر
به همان دشمنی که در چت بود
به خدایی که در «هدایت» بودبه بدلهای «شاملو» خوانده
به دهانِ به فحش واماندهبه یقههای از تو جِر خورده
حکمِ وسترنه: مُرده، یا مُرده!و به قصابهای خوشصحبت
یا به این «ما»ی در اقلیت...
قسمت می دهم که خسته نشو،
خسته از مغز های بسته نشو!
متعهد بمان به این لعنت
به شنا کردنِ خلافِ جهت!
متعهد بمان! برادرِ من!
متعهد به کاکتوس بودن...
یغما گلرویی
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
هزار پرنده ،
مثل تو عاشق ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ای رَسَن زلف تو پابند من
چاه زَنَخدان تو زندان من ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بهش بگید رد دادم
دیگه میخوام بد باشم
همه شدن قلابی
بود اون تنها صیادم
پاره کردم تورشو
میداد واسم جونشو
ولی واسم بس نبود
نرسید صدا فریادم
بهش بگید دیگه فِس شدم
بازم قلبمو می خوام حس کنم
این شبا شدن تکراری فقط مدلارو باید تست کنم
شیطونه رو شونمه فقط صدای اونو می شنوم
روزای بدمون کم نبودن و روزای خوبمون بیشترن
اینو بش بگین ، کم نشده من تشنگیم
بدون نظمِ زندگیم آره بدون نظم زندگیم هنوز
ریخته کلی کار جلوم
سِپ می زنه بار جی و
بدن تو لمس کنه
آخه نمی دونیم هستیم تا کی و ببین ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
در حال حاضر 135 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 135 مهمان ها)