.
ای رفته ز دل، رفته ز بر، رفته ز خاطر
بر من منگر تاب نگاه تو ندارم
بر من منگر زانکه به جز تلخی اندوه
در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم
ای رفته ز دل ، راست بگو! بهر چه امشب
با خاطره ها آمده ای باز به سویم؟
سیمین بهبهانی
من از همخون خود آتش به جان دارم
مرا از خنجر میهمان نترسانید
جماعت خواب، اجتماع خواب زده، جامعه چرتی
������
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
توی خاکِ باغ خونه یه روزی دست زمونه
ما رو کاشت با مهربونی پیش هم مثله دو دونه
ما توو باغ ماوا گرفتیم بارون اومد پا گرفتیم
دوتایی تو خاک باغچه ریشه کردیم جا گرفتیم
غافل از رنگ گلهامون غم فردای دل هامون
توی خاک زیر یه بارون توی باغ روی زمین
گل اون شد گل سرخ گل من زرد و غمین
گل اون گلهای شادی گل من گل های درد
اون تو گلخونه ی گرمه من اسیر باد سرد
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 54 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 54 مهمان ها)