به مادرم بگین ،
قفس شکسته و پرنده پر زده ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
به دنبال ی مثقال حال خوشم، کاشکی زمستون زود تموم شه.
من دلم می خواد یه گورکن باشم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اینا همش بهانس حال خوش دیگه نمیاد دنبالش نگرد عمرمون تباه شده اس...نوشته اصلی توسط Elegance
به دنبال ی مثقال حال خوشم، کاشکی زمستون زود تموم شه.
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
آینه قدی تو سالن که جهیزیه مادر بزرگم بود امروز بهم گفْ: عاشقش شدی و محل سگ بهت نمی ذاره، حق هم داره، آخه پدر سَ تو چی داری؟ نه سوادی، نه ماشین خارجی و خونه تو ترکیه ای، نه کاری و نه باری، علاف و لات تو کوچه ها پرسه زنون، از همه بدتر قیافته که از تخم سگ هم زشت تره و آدم می‌‌بیندت باهاس کلی کفاره بده، برو جونم، برو سرتو بذار و بمیر، وقت ما رو هم نگیر... انعکاس مال خوشگلاس، مال پولدارا و مهندساس.
گفتم چشم، میرم لا مَصب، ی نخ وینستون دیگه مونده، این تموم که شد، میرم و دیگه بر نمی‌‌گردم.
ابرهای همه عالم ،
شب و روز ،
در دلم می گریند ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 130 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 130 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول